جنگ سرد | عواقب جنگ سرد
منتظر جنگ سرد در این کشور ها باشید | جنگ سرد بین کشور ها می تواند گرم شود؟
جنگ سرد همیشه مجموع صفر دارد؛ در صلح سرد، نه برندهای در کار است و نه خط پایانی. هیجانش بسیار کمتر است اما احتمالاً افراد بسیار کمتری بمیرند.
تحولات شگرف یک دهه اخیر در عرصه بینالملل بسیاری را واداشته تا از برآمدن یک جنگ سرد جدید به رهبری ایالات متحده آمریکا و جمهوری خلق چین سخن بگویند. مایکل هرش، تحلیلگر مسائل بینالملل با انتشار یادداشتی با عنوان «نه، این یک جنگ سرد نیست -هنوز نیست» در فارن پالیسی با بررسی این موضوع در این انگاره تردید ایجاد کرده است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که در ادامه بخش اول آن ارائه میشود.
طی چند سال گذشته، کارشناسان نسبت به چین سختگیر شدهاند. نسل جدیدی از کارنامههای پژوهشگرانه، دولتی و خبرنگارانه بر اساس این ایده ساخته میشود که ایالات متحده وارد جنگ سرد جدیدی شده است؛ با چین در نقش شوروی و روسیه که به نقش همکار مشتاق چین فروکاسته شده است. کتابها و مقالات بسیاری به فروش میروند، سیستمهای تسلیحاتی توسعه داده میشوند (از جمله نخستین کلاهکهای هستهای ایالات متحده در چند دهۀ اخیر)، افرادی ترفیع میگیرند و به مناصبی میرسند و غیره.
و جالب اینکه، در زمان قطبیسازی سیاسی بیهوده در واشنگتن، دموکراتها و جمهوریخواهان بیش از هر چیزی بر سر این مسئله توافق دارند که چین بهصورتی خصمانه میخواهد جای ایالات متحده را بهعنوان قدرت مسلط جهان بگیرد.
پس درگیری با چین شروع میشود و میشود گفت که با انتخاب رئیسجمهور سابق دونالد ترامپ در شش ماه آینده این فضا تغییر چندانی نخواهد داشت. مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، مت پوتینگر -که احتمالاً در دولت دوم ترامپ هم منصوب شود- در مقالهای در شمارۀ مه/ژوئن فارن افیرز به جنگطلبان دولت بایدن ایراد میگیرد که چرا به اندازۀ کافی جنگطلب نیستند. او که این مطلب را همراه با مایک گالاگر، رئیس سابق و پرنفوذ تازه بازنشسته شدۀ کمیتۀ مجلس نمایندگان دربارۀ حزب کمونیست چین، نوشته است، تقریباً خواهان تغییر رژیم در پکن میشود و از ژنرال سابق ایالات متحده، داگلاس مکآرتور، نقل میکند: «هیچ جایگزینی برای پیروزی نیست».
متحدان مهم ایالات متحده مانند بریتانیا تا حد زیادی با این موج جنگطلبی همراهاند. یکی از مبارزان احتمالی جنگ سرد رابین نیبلت از اعضای چتم هاوس در لندن است. میشود برای پرهیز از جنگ سرد کاری کرد؟ نیبلت این پرسش را در کتاب جدیدش، جنگ سرد جدید: چگونه رقابت بین ایالات متحده و چین قرن ما را شکل خواهد داد، مطرح میکند. او پاسخ میهد که نمیشود چون «مشکل اینجاست که این دو کشور دو طرف مخالف یک رقابت جهانی عمیق و ادامهدار میان دو نظام سیاسی هستند که با هم ناسازگارند و رفتار متقابلاً خصمانهای دارند.»
نیبلت اعلام میکند «این جنگ سرد جدید کاملاً و حقیقتاً در راه است». از بعضی جهات شبیه تکرار خام اعلامیههای تندی است که در زمان جنگ سرد میشنیدیم -اگرچه این بار، بیشتر کمدی است تا تراژدی (این را در نظر بگیرید که واشنگتن و پکن در یک زمانی روابط خود را بر سر یک بالن قطع کردند). مشکل این نگاه این است که معتبرترین شواهد به ما میگویند که اشتباه است -دست کم، هنوز نه- و آنچه بین ایالات متحده و چین وجود دارد هنوز هم بیش از هر چیز شبیه یک «صلح سرد» است.
بزرگترین اشتباه جنگجویان در جنگ سرد
بزرگترین اشتباه این جنگجویان سرد این است که ادعا میکنند -اکثراً- که بهصورت طبیعی، تفاوتهای چشمگیری با جنگ سرد قبلی وجود دارد، اما این تفاوتها نباید مانع جنگ سرد جدیدی شوند. نیبلت واقعاً بخش بزرگی از کتابش را به این تفاوتها اختصاص داده است -و کار بسیار عالی را در شرح آنها انجام میدهد- و در پایان هشدار میدهد نباید اجازه داد درگیری با چین «به یک پیشگویی خودکامیاب تبدیل شود.»
اما آن هشدار شاید زیادی دیر از راه رسیده باشد. مقایسههای جنگ سرد مدام افزایش مییابند. جیک سالیوان و کرت کمپبل -که بعداً به ترتیب مشاور امنیت ملی و مشاور ارشد امور آسیا جو بایدن- در مقالۀ معروف سال 2019 در فارن افیرز حتی گفتند «چالشی که چین مطرح میکند، شاید از چالش ایدئولوژیک شوروی هم قویتر باشد». ادعای آن وقتشان این بود که «ترکیب کاپیتالیسم اقتدارگرایانه و نظارت دیجیتال چین» میتواند بهنوعی «بادوامتر و جذابتر از مارکسیسم» باشد.
صلح سرد یا جنگ سرد؟
معلوم است که اوضاع چنین نیست -به دلایلی که بهزودی به آنها میپردازم. اما نکتۀ اصلی این است: تفاوت بین این دو عصر چنان عمیقند که همچنان بیشتر بهسود صلح سردند تا جنگ سرد. و بین این دو عبارت هم جهانی از تفاوتها وجود دارد.
«جنگ سرد» یعنی رقابت آشکار برای به دست آوردن تسلط کامل، هم از لحاظ نظامی و هم از دیگر لحاظ. این حالت به معنی مداخلۀ داخلی پیوسته با کشور رقیب از طریق فعالیت پنهانی و زندگی در حالت تهدیدِ همیشه حاضر برای نابودی از طریق فشار دادن دکمهای در یک جهان هستهای است. «صلح سرد» اما به این معنی است که قدرتهای رقیب عمدتاً از استفاده از نیروی نظامی پرهیز میکنند و بر اَشکال غیرکشندۀ رقابت ژئوپلیتیک تمرکز دارند. این رقابت توسط کسی تعریف میشود که بیشترین تأثیر را در نظام بین المللی مورد توافق عموم داشته باشد.
جنگ سرد همیشه مجموع صفر دارد؛ در صلح سرد، نه برندهای در کار است و نه خط پایانی. هیجانش بسیار کمتر است اما احتمالاً افراد بسیار کمتری بمیرند.
توضیح خواهم داد که صلح سرد به وضعیت کنونی ما بسیار نزدیکتر است. جنگ سرد چیزی است که جنگطلبان حاضر در واشنگتن فکر میکنند دچار آن هستیم -و وضعیت جوری است که آدم نمیتواند در پایتخت راه برود و با یکی از آنها مواجه نشود.
چرا دربارۀ چیزی که دست کم باید مسئلهای جنجالی باشد، هیچ بحثی نیست؟ بخشی از آنچه امروز اتفاق میافتد واکنش بیش از اندازۀ مسئولان ایالات متحده و غربی به کشف این مسئله است که پکن نمیخواهد در امور جهانی «سهامداری مسئول» باشد، چیزی که واشنگتن امید داشت پس از جنگ سرد اتفاق بیفتد. در عوض، چین تحت حکومتِ دولتی که روز به روز تندرو میشود، به رهبر اپرا و حامی اصلی عصر جدیدی از خودکامگی و سرکوب حقوق بشر تبدیل شده و آشکارا قوانین تجارت بین المللی را زیر پا گذاشته است.
مسئولان و قانونگذاران ارشد ایالات متحده از هر دو طرف بابت سادهلوحیشان خجالت کشیدند -متخصصان سادهلوح هم همینطور- و بهنظر میرسد هیچ چیزی خطرناکتر از متخصصی تحقیر شده نیست. پس از ورود بایدن به کاخ سفید، کمپبل -که از مدتها قبل خواهان جنگ با چین بود- نشان داد کسی نمیتواند از او استفاده کند و در سال 2021 اعلام کرد که «دورهای که عمدتاً آن را نامزدی با چین تعریف میکردند، به پایان رسیده است.»
محض اطمینان، دلایل بسیاری وجود دارد که فکر کنیم ایالات متحده و چین همچنان به سوی جنگی سرد -یا بدتر- حرکت میکنند، فارغ از اینکه کسی آن را بخواهد یا نه. بهویژه دربارۀ مسابقۀ تسلیحاتی درست است که اخیراً موشکهای هایپرسونیک جدیدی چینی به آن اضافه شدهاند و تهدید میکنند که در دریای چین جنوبی در اصطلاح به قاتل هواپیماها تبدیل شوند. در سالهای گذشته، تصاویر ماهوارهای با افشای ساختمانهای هستهای بزرگ -و کاملاً مخفیانه- که شاید 300 سیلوی موشکی جدید را هم در خود جای داده باشند، کارشناسان امنیت ملی واشنگتن را حیرت زده کردند.
از جنگ سرد به یک جنگ داغ؟
در پاسخ به این مسئله، بایدن مشغول به روز کردن زرادخانۀ هستهای ایالات متحده است، از جمله از طریق نخستین کلاهک هستهای جدید کشور، دابلیو93، در 40 سال اخیر؛ یک بمب جاذبهای هسته بی 13-61؛ 400 موشک بالستیک زمینی؛ یک ناوگان زیردریاییهای استراتژیک هستهای؛ و یک بمبافکن استراتژیک جدید (بی 21) و یک موشک کروزی که از هوا شلیک میشود.
علاوه بر این، بایدن از هر رئیسجمهور دیگری به زیر پا گذاشتن سیاست قدیمی «ابهام استراتژیک» ایالات متحده نزدیکتر شده است و علناً متعهد شده است از تایوان دفاع کند -حتی در حالی که نظامیان چین تهدیدها و مانورهای نظامی خودش را مطرح کرده است. تمام اینها به سادگی میتواند به این معنی باشد که شاید این دو کشور روزی از روی قسمت «سرد» بپرند و مستقیماً وارد یک جنگ داغ شوند.
در همین زمان، علیرغم سخنان بایدن که جنگ سرد جدیدی نمیخواهد، سیاست ایالات متحده و غرب عملاً این مسئله را برای پکن تأیید میکند که جنگ سرد جدیدی در راه است -و این جنگ جدید با رضایت نه چندان مشتاقانۀ متحدان ایالات متحده در اقیانوس آرام، مانند ژاپن و کرۀ جنوبی، میآید. هیچ چیزی مثل این پیغام را صریحتر از تصمیم ناتو در اواسط سال 2022 برای گسترش تمرکزش بر منطقۀ آسیا و آرام مخابره نمیکند. درک چین این است که واشنگتن بیسر و صدا سیاست جنگ سردی مهاری را ایجاد میکند که با تیمبندیهایی مثل آکوس -پیمان امنیتی سه جانبهای بین استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده- و توافق چهار جانبۀ بین ایالات متحده، ژاپن، هند و استرالیا تقویت میشود.
کاملاً روشن است که چین و روسیه تا حدی در کنار هم میمانند -اگر نگوییم از لحاظ نظامی کاملاً متحد. هر دو کشور به همکاری برای بر هم زدن هژمونی ایالات متحده ادامه خواهند داد و احتمالاً تلاش برای جدا کردنشان به بیهودگی تلاش برای ایجاد تفرقه میان اتحادیۀ اروپا از ایالات متحده باشد. چین، علیرغم دریغ کردن دادن سیستمهای تسلیحاتی بزرگ به روسیه در اوکراین، پول و تجهیزات را در اختیار این کشور گذاشته است -اتهامی که وزیر امور خارجۀ ایالات متحده، آنتونی بلینکن پس از سفر به چین در اواخر آوریل برای دیدار با شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، و پس از بیش از پنج ساعت صحبت با وزیر امور خارجۀ چین، وانگ یی، مطرح کرد.
در کنفرانس خبری، بلینکن گفت چین «تأمین کنندۀ اصلی ابزارآلات ماشینی میکروالکترونیکی و نیتروسلولوزی -که برای ساخت مهمات و پیشرانهای راکت ضروری است- و دیگر اقلام دارای کاربرد دوگانهای که مسکو با استفاده از آنها پایگاه صنعت دفاعیاش را تقویت میکند» است و چین را به «تقویت به جنگ بیرحمانۀ روسیه علیه اوکراین» متهم کرد. تجارت بین چین و روسیه در سال 2023 به سطح بیسابقۀ دویست و چهل میلیارد و صد میلیون دلار رسید که افزایش چشمگیری نسبت به سال قبل داشت.
پس با توجه به تمام این تهدیدات، چرا آدم نباید فکر کند جنگ سردی در راه است؟
طی همان سفر به چین، بلینکن تأثیر «مهم» پکن بر «دور کردن روسیه» از استفاده از سلاحهای هستهای طی جنگ اوکراین را ستود و دربارۀ تلاش پکن برای منصرف کردن ایران از افزایش تنش با اسرائیل را ستایش کرد.
مایکل دویل، کارشناس امور بین الملل در دانشگاه کلمبیا، ادعا میکند که تفاوت قائل شدن بین اهداف چین و روسیه در محیط کنونی بسیار مهم است.
دویل، نویسندۀ کتاب صلح سرد: پرهیز از جنگ سرد جدید در مصاحبهای با فارن پالیسی گفت «روسیه کشوری یاغی و رقیب چین است. فکر میکنم همین گویای همه چیز است.» و افزود «حالا اساساً درگیر شدیدترین سطح جنگ سرد با روسیهایم» که بیشباهت به جنگهای ویتنام و افغانستان در دوران قبل نیست./ اکو ایران